مقالات تجارت فارکس - شناخت الگو

چه جفت ارزی باید معامله کنیم و چرا برای دیدن الگوهای نمودار جایی که در واقع وجود ندارند ، برنامه ریزی شده ایم

14 مارس • بین خطوط • 4323 بازدید • نظرات در مورد اینکه چه جفت ارزی باید معامله کنیم و چرا ما برنامه ریزی شده ایم تا الگوهای نمودار را در جایی که در واقع وجود ندارند مشاهده کنیم

مقالات تجارت فارکس - شناخت الگوبسیاری از نویسندگان وبلاگ FX و مشارکت کنندگان در انجمن های FX اغلب نقل می کنند که کدام جفت FX "مورد علاقه آنها برای تجارت" است. آنها همچنین غالباً به خصوصیات خاص جفت ارزی موردعلاقه خود و اینکه این جفت ها (به نظر آنها) در نمودارهای خود متفاوت از بسیاری دیگر عمل می کنند ، اشاره می کنند. و اما اگر از معامله گران حرفه ای و موفق FX س askال کنیم که آیا آنها الگوی مشابهی را در یک جفت خاص می بینند ، احتمالاً نه می گویند. در عوض آنها احتمالاً پیشنهاد می کنند که ما باید بر گسترش و نقدینگی جفت ارز تمرکز کنیم زیرا این دو عامل به طور جدایی ناپذیری با یکدیگر مرتبط هستند. و این باید گسترش و محبوبیت کلی یک جفت خاص باشد که باعث می شود رفتار آن را ترجیح دهیم و نه الگویی را که بطور موقت می تواند در نمودارهای ما "ترسیم" کند.

یک حلقه شسته و رفته ممکن است در حال تکمیل باشد. اگر اسپرد کم باشد ، به این معنی است که نقدینگی زیاد است ، همچنین این بدان معناست که جفت ارز در بین معامله گران مشابه ما بسیار محبوب است. به طور خلاصه ، اسپرد پایین به یک دلیل ، جفت ارز بیشترین معامله را انجام می دهد. تمام آنچه گفته شد آیا در این الگوهای تجارت آسان یک جفت ارز معتبر است که گویا بسیاری از ما آن را می بینیم ، یا بسیاری از ما به سادگی اسطوره ای را امتحان می کنیم که آزمون زمان معامله گر را تحمل کرده است؟ در واقع می تواند یک دلیل علمی و منطقی برای تمایل ما به عنوان بازرگانان برای دیدن الگوها در بسیاری از قیمت داده هایی که ما جمع آوری و جمع آوری می کنیم به عنوان داده وجود داشته باشد.

Apophenia - دیدن الگوها در داده های بی معنی

ما به عنوان یک انسان دائماً پاداش می گیریم (از کودکی) تا هرج و مرج را از زندگی روزمره خود جدا کنیم. از همان اوایل کودکی ما نیز به طور فعال برای حل مشکلات تشویق می شویم. مثلا؛ ما با مرتب نگه داشتن اتاق هایمان تشویق می شویم که مرتب زندگی کنیم و برخی از خاطرات ابتدایی مدرسه شامل حل معمای پایه ریاضیات و جدول های زمان خواندن است. بنابراین تعجب آور نیست که وقتی کشف معاملات می کنیم ، تا حدی مجذوب می شویم و (تا حدی) با تلاش برای ایجاد شکلی از نظم خارج از هرج و مرج تصادفی ، وسواس می کنیم. همچنین ممکن است شاهد باشیم که اگر بسیاری از معامله گران در مورد الگوهای تصادفی که به اعتقاد آنها واقعاً "منطقی" است ، به چالش کشیده شوند ، چقدر از لحاظ احساسی به اعتقادات اصلی آنها وابسته می شوند.

یکی از دلایل اشتیاق ما به نظم در زندگی این است که از یک سری اتفاقات تصادفی معنا پیدا کنیم. ما ساختار را در زندگی خود دوست داریم. در ساعات خاص کار کنید ، در ساعت های خاصی در کلاس های بدنسازی شرکت کنید ، اوقات فراغت خود را به برخی سرگرمی ها و بیدار شدن و خوابیدن در ساعت های خاص نسبت دهید. این توسعه ساختاری ، حس کنترل را به زندگی ما می بخشد و به سنگ بنای بسیاری از ما در جامعه مدرن تبدیل شده است.

اما الگوها در معاملات وجود دارد. به وضوح می توان روند بسیاری از جفت های FX را مشاهده کرد

استدلال در برابر این واقعیت دشوار است که ما می توانیم الگویی را در نمودار مشاهده کنیم که مثلاً یک جفت ارز اصلی احتمالاً یک ماه به بالا در نمودار روزانه با الگوی تقریباً شکسته نشده داشته باشد. با این حال ، حتی با توسل به یک نمودار خطی و چه چیزی داریم ، نمودار را به یک نمودار بکر کاهش دهید؟ یک خط ساده با یک مسیر کاملاً صعودی به سمت بالا و با این وجود ما از شاخص های بسیاری استفاده می کنیم و خطوط بی شماری را برای حمایت از پیش شناخت و تعصبات خود ترسیم می کنیم که این الگو معنی دارد و در بعضی موارد از قبل از قبل تعیین شده است - اگر معتقد باشیم برخی از این شاخص ها ممکن است منجر شود و نه تاخیر. در واقع نمودار ساده خط فقط نشان دهنده احساسات عقب افتاده سازندگان و فعالان بازار در مورد یک امنیت خاص است که بر اساس بسیاری از داده های اساسی است که ما دائماً تحویل می دهیم.

اگر چارچوب زمانی را که ممکن است معامله گران در روز بتوانند جذب کنند ، شماره گیری کنیم ، اینجاست که تئوری آپوپنی بیشترین اهمیت را دارد. اغلب از آن به عنوان "الگویی" یا تمایل به یافتن الگوهای معنی دار در سر و صدای بی معنی یاد می شود. مغز ما موجودات اعتقادی است. ما یک دستگاه شناسایی شخصی بسیار شخصی داریم که نقاط را به هم متصل می کند و از الگوهایی که فکر می کنیم همه جا می بینیم معنی ایجاد می کند. گاهی اوقات A واقعاً به B متصل می شود. گاهی اینطور نیست وقتی که باشد ، ما چیز ارزشمندی در مورد فضای تجارت یاد گرفته ایم که می توانیم از آن پیش بینی کنیم. ما فرزندان موفق ترین افراد در یافتن الگوها هستیم. این فرایند به عنوان یادگیری تداعی شناخته می شود.

آپوفنی تجربه دیدن الگوها یا ارتباطات در داده های تصادفی یا بی معنی است

این اصطلاح به کلاوس کنراد نسبت داده می شود که آن را به عنوان "دیدن بی انگیزه ارتباطات" همراه با "یک تجربه خاص از معناداری غیر عادی" تعریف می کند ، اما این نشان دهنده تمایل انسان برای جستجوی الگوها در اطلاعات تصادفی به طور کلی ، مانند با قمار و پدیده های ماورا الطبیعه.

قمار

آپوفنی به عنوان منبع منطقی قماربازی بسیار مستند شده است ، با قمار بازان تصور می کنند که الگوهایی را در وقوع اعداد در قرعه کشی ها ، چرخ های رولت و حتی کارت ها مشاهده می کنند. یک نوع از این موارد به عنوان مغالطه Gambler's شناخته می شود.

ریشه ها و کشف Apophenia

در سال 1958 ، كلاوس كنراد مونوگرافی با عنوان Die beginnende Skizophrenie منتشر كرد. Versuch einer Gestaltanalyse des Wahns ("شروع اسکیزوفرنی. تلاش برای شکل دادن به تجزیه و تحلیل توهم" ، هنوز به زبان انگلیسی ترجمه نشده و منتشر نشده است) ، که در آن وی با جزئیات پیشگامانه وضعیت بد اقتصادی و مراحل اولیه اسکیزوفرنی را توصیف کرد.

وی كلمه "Apophänie" را برای توصیف شروع تفكر خیالی در روان پریشی ابداع كرد. این نوگرایی از یونانی apo + phaenein ترجمه شده است ، تا این واقعیت را نشان دهد که اسکیزوفرنیک در ابتدا وحی را به عنوان مکاشفه تجربه می کند.

در عوض epiphany ، apophany بینشی از ماهیت واقعی واقعیت یا بهم پیوستگی آن ارائه نمی دهد ، بلکه یک "فرایند تجربه تکراری و یکنواخت معانی غیر عادی در کل زمینه تجربی پیرامون" است که کاملا خود ارجاعی ، یکپارچه هستند و پارانوئید: "در حال مشاهده ، صحبت در مورد ، موضوع شنود ، و به دنبال آن غریبه ها". به طور خلاصه ، "apophenia" نام غلطی است که معنای تحریف شده ای را پیدا کرده است که هرگز توسط کنراد در هنگام ایجاد نوئولوژی "apophany" مطرح نشده است.

در سال 2008 ، مایکل شرمر کلمه "patternicity" را ابداع کرد ، و آن را به عنوان "تمایل به یافتن الگوهای معنی دار در سر و صدای بی معنی" تعریف کرد. در باور مغز (2011) ، شرمر می گوید که ما "تمایل به تزریق الگوها با معنی ، قصد و اختیار داریم" ، که شرمر آن را "مأموریت" می نامد. در سال 2011 ، روانشناس دیوید لوک اظهار داشت كه آپوفنی یك انتهای طیف است و می توان رفتار مخالف ، تمایل نسبت دادن احتمال شانس به داده های ظاهراً الگویی را "راندومانیا" نامید. لوقا نشان می دهد که این اتفاق معمولاً در دست دور شدن از پدیده های روزمره ، مانند تشخیص ظاهری رویا اتفاق می افتد ، و این حتی اگر تحقیقات علمی نشان دهد که پدیده های واقعی می توانند رخ دهند ، این اتفاق می افتد.
حساب دموی فارکس حساب زنده فارکس حساب خود را تأمین مالی کنید

نظرات بسته شده است.

« »