مقالات فارکس - اقتصاد ایالات متحده و B53

B53 اقتصاد ایالات متحده آمریکا است

26 اکتبر • مقالات تجارت فارکس • 5249 بازدید • نظرات در B53 اقتصاد ایالات متحده آمریکا است

روند از بین بردن آخرین بمب B53 موجود در انبارهای ایالات متحده در 25 اکتبر 2011 آغاز شد و پس از مدت کوتاهی تکمیل شد. Mk / B-53 یک سلاح گرمایی هسته ای bunker buster با عملکرد بالا بود که توسط ایالات متحده آمریکا در طول جنگ سرد ساخته شد. پس از بازنشستگی آخرین بمب های هسته ای B9 در سال 41 ، با بازده 1976 مگاتن TNT ، این سلاح قدرتمندترین زرادخانه هسته ای ایالات متحده بود. کلاهک B53 از اورانیوم بسیار غنی شده به جای پلوتونیوم برای شکافت ، با مخلوطی از لیتیوم استفاده کرد. -6 سوخت برای همجوشی.

دو نوع ساخته شد: B53-Y1 ، سلاحی "کثیف" با استفاده از ثانویه محصور U-238 و نسخه "تمیز" B53-Y2 با پوشش ثانویه غیر شکافتنی (سرب یا تنگستن). عملکرد انفجاری تقریباً نه مگاتن بود. تولید سلاح از سال 1955 آغاز شد. Mk 53 در سال 1962 وارد مرحله تولید شد و تا ژوئن 1965 ساخته شد. حدود 340 بمب ساخته شد. از سال 1968 به B53 تغییر نام یافت.

قرار بود B53 در دهه 1980 بازنشسته شود ، اما 50 دستگاه تا زمان استقرار B61-11 در سال 1997 در انبار فعال باقی مانده بودند. در آن زمان B53 های منسوخ برای جداسازی فوری در نظر گرفته شدند. با این حال ، روند جدا سازی واحدها به دلیل نگرانی های ایمنی و همچنین کمبود منابع با مشکل روبرو شد. در سال 2010 مجوز تجزیه 50 بمب داده شد ...

این کلمه ای بسیار بی ادبانه است اما ذکر "تورم رکود" در محافل اشتباه می تواند سر و صدای زیادی ایجاد کند. این یکی از ترسناک ترین مفاهیمی است که سیاست گذاران اقتصادی باید با آن مقابله کنند ، تورم تورمی به طور کلاسیک به عنوان شرایط رشد اقتصادی کند و بیکاری نسبتاً زیاد - زمان رکود - همراه با افزایش قیمت ها یا تورم توصیف می شود. به عبارت ساده ، رکود تورمی زمانی اتفاق می افتد که اقتصاد رشد نکند اما قیمت رشد می کند. این امر تا حدود زیادی در دهه 1970 اتفاق افتاد ، زمانی که قیمت جهانی نفت به طرز چشمگیری افزایش یافت و تورم شدید را در کشورهای پیشرفته دامن زد. برای این کشورها ، از جمله رکود ایالات متحده ، اثرات تورمی را افزایش داد. سیاست گذاران اقتصادی در مورد رشد اقتصادی وسواس دارند ، در انگلیس حدود 1٪ رشد دارد ، تورم 5.5٪ است ، و نیازی به درجه اقتصادی از LSE نیست تا بدانند که به عنوان یک مدل اقتصادی پایدار نیست.

پل کروگمن ، برنده جایزه نوبل اقتصاد 2008 ، در نوامبر 2010 اظهار داشت که ایالات متحده با توجه به شرایط بحرانی اقتصادی و سناریوی نامشخص سیاسی در ایالات متحده ، در حال رکود و تورم مشابه ژاپن هجده سال قبل است. کروگمن اظهار داشت که سیاست های پولی اعمال شده در ایالات متحده و اتحادیه اروپا نشان دهنده محدودیت های خود است ، فدرال رزرو و بانک مرکزی اروپا نرخ بهره را به صفر رسانده اند اما قادر به راه اندازی مجدد اقتصاد خود نبوده اند و " یافتن راه حل ”.

کروگمن استدلال کرد که تنها راه ممکن برای جلوگیری از رکود ، هزینه در زیرساخت ها با نرخ بهره پایین است که می تواند میلیون ها شغل برای بیکاران ایجاد کند ، اما اعتراف کرد که واشنگتن از "مقابله با چنین هزینه های عمومی" خودداری می کند. وی به عنوان نمونه ای از این محدودیت ، لغو اخیر زیرساخت های عمده کارهای عمومی در ایالات متحده ، ساخت تونل قطار در زیر رود هادسون در نیویورک را ذکر کرد.

این کندی اقتصادی ، این رکود می تواند برای مدت طولانی ادامه یابد ... این یک بحران در اقیانوس اطلس شمالی ، ایالات متحده و اروپای غربی است.

بسیاری از مفسران و تحلیل گران بازار اظهار داشتند که در زمان بحران 2008 "بهترین" مورد انتظار یا بهبود ، مجموعه ای از سبک ژاپنی است که دهه ها از دست رفته است. به محض اینکه ایالات متحده روند خود را بر روی zirp (سیاست نرخ بهره صفر) تعیین کند ، مقایسه با ژاپن بسیار مرتبط به نظر می رسد. بسیاری از اقتصاددانان در دوره 2008-2010 هشدار دادند که فرمول اقتصادی QE + zirp = تورم تورمی = شکست می خورد. وقتی ژاپن سیاست نزدیک به زیرپایی خود را در دهه 1980 اتخاذ کرد ، دهه های از دست رفته آن مطمئناً پخته بود ، درسهایی که سیاست گذاران ایالات متحده و اتحادیه اروپا نادیده گرفتند.

اندازه گیری سلامت اقتصادی که معمولاً به عنوان معیار اندازه گیری می شود ، قیمت مسکن است ، بدون توجه به وضعیت ناخوشایند کنونی در ایالات متحده ، هر ماه که یک جابجایی خرد در وامها یا قیمت مسکن به خوبی تحلیل می شود ، اوضاع به حدی وخیم شده است که دولت. در عوض اجازه دادن به وام دهندگان برای از دست دادن دارایی های مضطرب بیشتر بر روی "کتابهای پخته شده" خود ، سعی در نگهداری مردم در خانه های بیش از بدهکار خود دارد. اگر قرار است در اواخر سال جاری یا QE بیشتر مهندسی شود ، به وام گیرندگان نیاز دارند تا در بدهی خود غرق شوند. وقتی قیمت مسکن در ژاپن در دهه 2012 سقوط کرد ، تا سال 1980 طول کشید تا قیمت ها بهبود و افزایش یابد. هنگامی که بحران مالی جهانی در سال 2007 اتفاق افتاد ، قیمت ها دوباره کاهش یافت. به طور خلاصه ، املاک "ضربه" از اوج خود به طول انجامید و حدود بیست سال به طول انجامید و در شرایط فعلی انتظار می رود که قیمت خانه های ژاپن در کوتاه مدت ، احتمالاً یک دهه دیگر از دست رفته ، یک دوره سی ساله رکود / رکود تورمی افزایش پیدا نکند. . به عنوان یک هشدار ، بدهی ژاپن نسبت به تولید ناخالص داخلی آن در حال حاضر حدود 2008٪ است

هنگامی که به طور جداگانه مبالغ عظیمی را که ایالات متحده تأمین کرده و دولت از سال 2008 در زمینه وثیقه (مخفی و منتشر شده) و کاهش کمی ایجاد کرده و هنوز نرخ بیکاری (رسمی) در حدود 9.1٪ باقی مانده است ، درک می کنید کار نمی کند ، در حالی که علائم را تعدیل می کند اما بر ریشه اصلی مشکلات تأثیر نمی گذارد. اینکه مدیر آمریكا QE3 را در نظر می گیرد ، در صورت لزوم ثابت می كند كه ایالات متحده از گلوله خارج شده است ، بنابراین باید "بیشتر" بسازد.

 

حساب دموی فارکس حساب زنده فارکس حساب خود را تأمین مالی کنید

 

برخی از آمارهای ناامیدکننده برای توصیف بیماری اقتصاد ایالات متحده موجود است. فقر ، نرخ سلب مالکیت ، تعداد ناکام تجارت ، بدهی 1 تریلیون دلار + دانشجویان به نام چند مورد ، با این حال در بهترین سبک هالیوود ، مسائل واقعی همیشه به نفع مجموعه قهرمان که روان توده ایالات متحده با اوباما همسو است این شخصیت قهرمان درخشش خود را از دست داده و در حالی که تمرکز بازار بر روی بحران بدهی حاکمیت اروپا است ، فیل جهانی در اتاق همچنان از موشکافی فرار می کند. با این حال ، هنگامی که موضوع سقف بدهی دوباره سر خود را دوباره مطرح کرد ، ممکن است تمرکز به ایالات متحده برگردد.

جدا کردن اقتصاد ایالات متحده آمریکا ، برای اینکه از نظر اقتصاد BRICS قابل رقابت باشد ، بسیار دشوار خواهد بود. اقتصاد ایالات متحده 70٪ به مصرف گرایی وابسته است ، نگه داشتن دستمزدها در سطح جهانی در جهان توسعه نیافته ، به منظور رشد اقتصادی اقتصادهای توسعه یافته ، دیگر نمی تواند پایه های یک مدل اقتصادی پایدار باشد. بدهی ایالات متحده آمریکا حدود 99٪ تولید ناخالص داخلی است ، در سال 2009 83٪ تولید ناخالص داخلی بود ، دو آژانس رتبه بندی اعتباری کشور چشم انداز منفی دارند. با نگاهی به یک عکس فوری که در آن ایالات متحده آمریکا در سال 2009 در مقابل 2011 قرار داشت ، برخی از روندهای نگران کننده و نگران کننده نشان می دهد.

2009
از 20 ژانویه 2009 ، کل بدهی فدرال ایالات متحده 10.627 تریلیون دلار بود. سقف بدهی سقف وام از سال 2005 معادل 8.18 تریلیون دلار بود. در مارس 2006 ، کنگره این سقف را با افزایش 0.79 تریلیون دلار به 8.97 تریلیون دلار افزایش داد که تقریباً 68٪ تولید ناخالص داخلی است. کنگره از این روش برای مقابله با سقف بدهی متجاوز در سالهای گذشته استفاده کرده است ، زیرا حد وام فدرال در سال 2002 و 2003 افزایش یافته است. از 4 اکتبر 2008 ، "قانون تثبیت اقتصادی اضطراری 2008" سقف بدهی فعلی را به 11.3 تریلیون دلار آمریکا بدهی دولت فدرال در سال 1.4 تقریبا 2009 تریلیون دلار افزایش یافت و اکنون به 12.1 تریلیون دلار رسیده است. در حالی که بدهی عمومی ایالات متحده از نظر اندازه مطلق بزرگترین بدهی جهان است ، معیار دیگر اندازه آن نسبت به تولید ناخالص داخلی کشور است. از سال 2009 بدهی 83 درصد تولید ناخالص داخلی بود. این بدهی به عنوان درصدی از تولید ناخالص داخلی ، هنوز کمتر از بدهی ژاپن (192٪) و تقریباً معادل بدهی چند کشور اروپای غربی است.

2011
بدهی عمومی از سال 500 هر ساله بیش از 2003 میلیارد دلار افزایش یافته است ، با افزایش 1 تریلیون دلار در سال مالی 2008 ، 1.9 تریلیون دلار در سال مالی 2009 و 1.7 تریلیون دلار در سال مالی 2010. از 22 اکتبر 2011 ، بدهی ناخالص 14.94 تریلیون دلار بود. تولید ناخالص داخلی سالانه (تولید ناخالص داخلی) تا پایان ژوئن 2011 برابر با 15.003 تریلیون دلار بود (برآورد 29 ژوئیه 2011) ، کل بدهی عمومی مانده با نسبت 99.6٪ تولید ناخالص داخلی و بدهی 68٪ تولید ناخالص داخلی توسط مردم . سقف بدهی در تاریخ 16.4 اوت 2 به 2011 تریلیون یورو افزایش یافت. ایالات متحده تقریباً سوزانده است. 650 میلیارد دلار از سقف بدهی خود در طی یازده هفته افزایش می یابد ، در این مسیر (بدون تحمل تأثیر کاهش بودجه) ، 2.1 تریلیون دلار اضافی تا مارس 2012 تبخیر خواهد شد. تصور اینکه کنگره مجبور شود در مورد افزایش سقف بدهی سوخته بحث کند از طریق 2.1 تریلیون دلار در مدت هشت ماه اما این واقعیت است.

ایالات متحده از سال 40.5 حدود 2009٪ سقف بدهی خود را افزایش داده است. در این مدت بدهی در مقابل تولید ناخالص داخلی با رقم 100٪ معاشقه کرده است. مدل اقتصادی آن B 53 است. منسوخ ، خطرناک ، عمداً تهدیدآمیز با استفاده از هژمونی و با دقت پنهان شده برای دهه ها. درست مانند B53 که توانایی بالقوه فاجعه باری را دارد که باید اقتصاد جهانی را خراب کند تا اینکه در نهایت از رده خارج شود ، بیش از حد قابل درک است.

نظرات بسته شده است.

« »